فرهنگ برتر


فرهنگ بهتر زیستن


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 18 / 9 / 1394
بازدید : 742
نویسنده : رسول

آداب سفره :

« قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فِي الْمَائِدَةِ اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً يَجِبُ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ يَعْرِفَهَا أَرْبَعٌ مِنْهَا فَرْضٌ وَ أَرْبَعٌ مِنْهَا سُنَّةٌ وَ أَرْبَعٌ مِنْهَا تَأْدِيبٌ:

 فَأَمَّا الْفَرْضُ : فَالْمَعْرِفَةُ وَ الرِّضَا وَ التَّسْمِيَةُ وَ الشُّكْرُ .

أَمَّا السُّنَّةُ : فَالْوُضُوءُ قَبْل الطَّعَامِ وَ الْجُلُوسُ عَلَى الْجَانِبِ الْأَيْسَرِ وَ الْأَكْلُ بِثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ لَعْقُ الْأَصَابِعِ .

أَمَّا التَّأْدِيبُ : فَالْأَكْلُ مِمَّا يَلِيكَ وَ تَصْغِيرُ اللُّقْمَةِ وَ الْمَضْغُ الشَّدِيدُ وَ قِلَّةُ النَّظَرِ فِي وُجُوهِ النَّاس [1]»

امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: «در هر سفره دوازده خصوصيت است كه لازم است هر مسلمانى آنها را بداند: چهار عدد آنها لازم است، و چهار عدد آن سنت است، و چهار عدد آن ادب است.

اما آن چهار چيزى كه لازم است عبارتند از: شناخت حلال و حرام، خرسندى، بسم اللَّه گفتن، شكرگزارى.

و سنت عبارتند از: شستن دستها قبل از غذا خوردن، تكيه بر طرف چپ بدن، با سه انگشت غذا خوردن، تميز كردن انگشتان.

 و ادب عبارت است از: غذا خوردن از آنچه نزد خود است، كوچك گرفتن لقمه، جويدن زياد، كمتر نگاه كردن به صورت مردم»[2]

توضیح الفاظ معرفت و رضا و شکر :

معرفت : در این مورد دو احتمال است :

  1. منظور از معرفت این است که انسان به حلال و حرام بودن غذا توجه کند و غذایی را که بخورد که حلال است ، البته فرق نمی کند که این غذا مال خود او باشد (از کسب خودش و سر سفره خودش باشد) یا بر سفره دیگری باشد که در این صورت نیز خوردن غذایی که یقین به حرام بودن او داریم جایز نمی باشد و اگر شبهناک بود یا به الاجبار خورده شد لازم است که رد مظلمه بدهد.

  2. منظور ، معرفت نعمت دهنده است ، یعنی اینکه انسان بداند که نعمت دهنده خداوند متعال است و جز او روزی رسانی نیست ؛ چرا که این معرفت و توجه به نعمت دهنده موجب پدید آمدن شوق بر شکر می گردد[3].

رضا : منظور از رضا یعنی انسان به آنچه که از نعمت های دنیا نصیبش شده راضی و به دنبال آن شکرگذار باشد[4].

شکر :

تعريف شكر

شكر نعمت در مقابل كفران نعمت است . شكر نعمت اين است كه انسان ، سراسر جهان اعم از آفاق وانفس و عالم وآدم را نعمت خدا بداند وآگاه باشد كه در كنار سفره نعمت خدا نشسته است وبايد اين نعمت ها را بجا مصرف كند كسي كه اهل سير وسلوك وتهذيب نفس است بايد شاكر باشد[5].

که آثار فراوانی برای آن شمرده اند که انشاالله در مقاله ای مستقل به آنها خواهیم پرداخت



[1]- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏63، ص: 413

[2]- الآداب الدينية للخزانة المعينية با ترجمه عابدى، ص: 275

[3]- آسمان و جهان-ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج‏10، ص: 195

[4]- همان

[5]- مراحل اخلاق در قرآن ، ج11، ص 309



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: آداب سفره , توصیه های اسلامی برای سفره , توصیه اسلام به غذا , آداب غذا خوردن , حدیث امام حسن در مورد غذا ,
تاریخ : 18 / 9 / 1394
بازدید : 1344
نویسنده : رسول

3- انتخاب زمان مناسب برای گفت و گو

اصل دیگری که برای موفقیت آمیز بودن ارتباط کلامی لازمه بهش توجه کنیم ، زمان مناسب برای گفت و گوست .

اگر موضوعی ذهن شما را مشغول کرده و می خواهید هرچه زودتر آن را حل کنید ، مراقب باشید ممکن است عجله کار دستتان بدهد ، سعی کنید برای گفت و گو بهترین زمان را انتخاب کرد ؛ چون شاید دیگر این فرصت گفت و گو پیش نیاید و همسرتان در مقابل گفته شما موضع سختی بگیرند و شما همیشه پشیمان باشید از اینکه چرا زمان مناسبی را انتخاب نکرده بودید.

زمان مناسب چه زمانی است ؟

1- زمانی که دو طرف گفت و گو خسته نیستند :

زمانی که خسته هستید و حوصله کافی برای گوش کردن به حرفهای مخاطب ندارید بهتر است گفت و گو را شروع نکنید و آن را به زمان دیگری موکول کنید ، چرا که خستگی باعث می شود نتوانید از کلمات به درستی و در جای خود استفاده کنید و همچنین آمادگی روحی کافی برای شنیدن انتقاد یا حتی حرفهای معمولی از طرف مقابل را ندارید و این ممکن است باعث مشاجره و یا حتی بدتر شود.

یا زمانی که همسرتان بعد از یک روز کاری خسته است ، هرگز گفت و گو را آغاز نکنید ، هر چند که می خواهید در مورد موضوع معمولی مانند کارهای روزانه ای که انجام داده اید صحبت کنید.

2- زمانی که طرفین گفت و گو کلافه نیستند :

دوران قاعده گی در زنان یکی از زمانهایی است که می تواند گفت و گو را به شکست بکشاند و یک ماجرای ساده را تبدیل به موضوع حل نشدنی کند ، پس هر دو طرف سعی کنید در دوران قاعده گی از گفت گو بر سر مسائل جنجالی یا حساس اجتناب کنید [1].

آقای محترم توجه داشته باش که همسرت با تو تفاوت دارد ، تو ممکن است در حالی که کارهایت عقب افتاده است بتوانی بنشینی و چایی بخوری اما همسرت تا زمانی که خانه را مثل دسته گل نکرده کلافه است ، پس صبر کن تا کارهایش تمام شود .

و همچنین خانم محترم درک کن ، وقتی همسرت کنترل را در دست گرفته و خیره به تلویزیون نگاه می کند یا زمانی که موقعیت شغلیش به خطر افتاده یا موقعیتهای دیگری که او را کلافه کرده است ، زمان مناسبی برای دلداری دادن و به قول خودتان غمخوار هم بودن نیست ، بگذار توی خودش باشد تا دریای متلاطمش را با اندیشه و رسیدن به راه حل به بند بکشد بعد از آن نوبت توست که قوت قلبش باشی و دلداریش بدهی.

3- زمان کافی برای گفت و گو دارید:

توجه داشته باشید که هر گفت و گویی مدت زمان خاصی لازم دارد ، مثلا برای احوال پرسی چند ثانیه یا دقیقه کافی است یا برای ابراز محبت زبانی به همسر چند دقیقه یا حتی چند ثانیه کافی است اما برخی گفت و گوها زمان بیشتری می خواهند ؛ بنابراین توجه داشته باشید که اگر می خواهید مشکلی را با گفت و گو حل کنید باید برای آن وقت و فرصت کافی داشته باشید هرگز در عرض چند دقیقه نمی توان مسئله ی اخلافی که چند سال است حل نشده را حل کرد .

اگر عجله دارید و فرصت کافی برای ادامه گفت و گو ندارید بهتر است آن را از اول شروع نکنید تا اینکه بخواهید نیمه تمام رهایش کنید .

و همچنین توجه داشته باشید که شما تنها طرف گفت و گو نیستید و همسرتان نیز مخاطب شما هست بنابراین در نظر داشته باشید که او نیز زمان کافی داشته باشد .

علاوه بر این سه مورد ، موارد دیگری نیز ممکن است باشد و هر زن و شوهری باید تلاش کنند تا زمان مناسب هر گفت و گویی را پیدا کنند .

دوستان عزیز هم اگر موردی به ذهنشان رسید بفرمایند تا اصلاح یا اضافه کنیم .



[1] - http://www.tanzimekhanevadeh.com/wedlock/1492-appropriate-time-for-talks-with-wife



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: گفت و گو با همسر , زمان مناسب گفت و گو , زمان گفت و گو , حل مشکلات با گفت و گو , گفت و گو در زمان خستگی , سبک زندگی اسلامی در گفت و گو میان زن و شوهر ,
تاریخ : 17 / 9 / 1394
بازدید : 1396
نویسنده : رسول

2- انتخاب مکان مناسب برای گفت و گو

اصل دیگری که در ارتباط کلامی باید به آن توجه نمود ، عنصر مکان می باشد ؛که در دین اسلام به آن تاکید شده است و می تواند نتیجه گفت و گو را تغییر دهد ؛ اگر به آن توجه کنیم می توانیم گفت وگویی آرام و سازنده داشته باشیم که موجب حل اختلافات خانوادگی و عقیدتی و ... شود ، و اگر به آن توجه نکنیم می تواند کار را از آنچه که هست خرابتر کند.

 

زن و شوهر هر دو باید این اصل را رعایت کنند و گفت وگو را در مکانی مناسب انجام دهند ؛ حال سوالی که پیش می آید این است که مکان مناسب کجاست و آیا ملاک کلی میتوان گفت یا نه ؟

چند ملاک برای مکان مناسب :

1-مکانی است که فرد مورد گفت و گو در آن احساس آرامش و امنیت کند.                         

در رفتارهای بین فردی احساسات فردی تاثیر بسزایی دارد و باید مورد توجه قرار بگیرد ، مثلا در مکانی که فرد احساس آرامش نمی کند نمی توان از ابراز علاقه نسبت به او نتیجه گرفت یا زمانی که فرد احساس امنیت نمی کند نمی توان توقع داشت که معشوقه ی خود را مورد نوازش قرار داده و به او ابراز عشق نماید .

آقایون باید توجه داشته باشند که در بسیاری از موارد خیابان یا محل کار خانم یا محیط های مانند اینها موقعیت مناسبی برای ابراز علاقه نمی باشد چون ممکن است خانمها در این محیطها احساس آرامش و امنیت کمتری داشته باشند و پاسخ مناسبی به این احساس او ندهند .

همچنین خانم ها نیز باید توجه داشته باشند که برخی محیط ها که شوهر در آنها احساس راحتی یا امنیت نمی کند مکان مناسبی برای توقع ابراز محبت و علاقه نمی باشد .

2-    گفت و گو باعث تحقیر او نگردد .

در دین اسلام توصیه شده است که اگر زن و شوهر در یکدیگر نقص و عیبی می بینند فورا برای رفع آن تلاش کنند[1] ، اما این فورا به معنای شتابزدگی و عدم ملاحظات لازمه نیست ، اکثر اختلافاتی که ممکن است بین زن و شوهر پیش بیاید ناشی از ارتباط نامناسب کلامی است و در ارتباط نامناسب کلامی تحقیر شدن یا تحقیر کردن سهم بسیاری دارد ، که در دین اسلام نیز به اجتناب از آن امر شده است [2].

هر عیبی که در همسر خود می بینید به او گوش زد کنید ، اما در محیط جمع مانند محیط های خانوادگی یا دوستان به هیچ عنوان نباید فرد را با گفتن و گوشزد کردن عیبهایش مورد تحقیر قرار داد چرا که انسانها در شرایط عادی در مقابل تحقیر عکس العمل شدیدی از خود نشان می دهند که ممکن است با بر شمردن عیبهای شما و بالا گرفتن دعوا یا حالات دیگر خود را نشان دهد .

نتیجه تصویری برای دعوای زن و شوهر در جمع

3-    در مکانی که منافی عفت نباشد .

ابراز عشق و محبت به همسر و فرزندان بسیار مهم و ضروری است ، که باعث مستحکمتر شدن رابطه عاطفی [3]، احساس رضایت از زندگی ، ایجاد محبت بیشتر و ... می گردد و در دین اسلام نیز بر آن تاکید فراوانی شده است [4]؛ اما هر مکانی برای ابراز علاقه و محبت مکان مناسبی نیست در محیطی که فرزندان حضور دارند ، والدین باید توجه کنند که از رفتارها و گفتارهایی که منافی عفت و حتی عاملی برای بلوغ زودرس است حتما اجتناب ورزند ، یا در محیط های دوستانه و حتی خانوادگی مرزی را برای ابراز محبت مشخص کنند و از زیاده روی در این مسئله به بهانه نشان دادن (یا به رخ کشیدن) محبت و علاقه به همدیگر خود داری کنند ، همانطور که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : «و لا تعد بکرامتها نفسها »[5] در گرامی داشت همسرت زیاده روی نکن .

البته این موارد ، موارد کلی بودند و هر زن و شوهری باید با مهارت های خود ، مکان مناسب گفت و گو در مورد موضوعات مختلف را کشف کنند .



[1] - وسایل الشیعه، مقدمات نکاح

[2] - نهج الفصاحه ، ابوالقاسم پاینده ، ص 472

[3] - اصول کافی ، ج2، ص 644

[4] - مستدرک الوسائل، ج2، ص 351 و ج 14، ص 157

[5] - نهج البلاغه ، خطبه 16



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: انتخاب مکان مناسب برای گفت و گو , اصل دوم در ارتباط کلامی , اصول ارتباط کلامی , گفت و گو و محبت بین زن و شوهر , ارتباط کلامی در اسلام , ابراز علاقه به همسر , پرهیز از تحقیر , عفت در گفتار ,
تاریخ : 17 / 9 / 1394
بازدید : 565
نویسنده : رسول
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم


به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۸ آذر ۱۳۹۴



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , ,
:: برچسب‌ها: متن نامه آقا , نامه رهبری , متن نامه مقام معظم رهبری , جوانان غربی ,
تاریخ : 16 / 9 / 1394
بازدید : 1966
نویسنده : رسول

1- توجه به تفاوتهای روحی زن و مرد

اولین اصلی که زن و شوهر باید در گفت وگو های خود به آن توجه کنند ، تفاوتهای روحی و روانی یکدیگر است که می توان به دودسته عمومی و خصوصی تقسیم بندی نمود .

به عبارت دیگر ، برخی صفات یا حالات روحی هستند که در تمامی انسانها به یک صورت با شدت و ضعف متفاوت وجود دارند ، مثلا تمام انسانها از ظلم تنفر دارند ؛ برخی صفات نیز هستند که در میان انسانها مختص زنان یا مردان می باشد و معمولا گروه دیگر آن صفت یا حالت روحی را ندارد ، مثل اینکه تمام زنان معمولا در مواقع اضطراب بر جمع پناه می برند و دوست دارند با دیگران ارتباط کلامی برقرار کنند ، برخلاف آن  مردان دوست دارند به خلوت پناه ببرند و با کار یا غیره خود را مشغول کنند و معمولا تمایلی به برقراری ارتباط کلامی از خود نشان نمی دهند ؛ این دو دسته صفات در مورد تمام انسانها مگر قلیلی از آنها صدق می کند .

برخی صفات نیز هستند که مختص فرد خاصی است ، مثلا : فردی در حالت تمرکز روی شنیدهایش (هنگام گوش دادن) عادت دارد که با خودکار بازی کند یا نگاهش را به اطراف بچرخاند ؛ برخلاف آن فردی در همین حالت عادت دارد که چهارچشمی به صورت گوینده نگاه کند و دستانش را به حالت آزاد بگذارد و ...

منظور از توجه به تفاوتها این است که صفات خود را بر همگان یا بر طرف مقابل خود ، چه زن و چه شوهر باشد عمومیت ندهد ؛ و توجه داشته باشد که ممکن است عکس العمل طرف مقابل متفاوت با او باشد .

چگونه می توان تفاوتها را شناخت ؟

برای شناخت تفاوتها گروهی می توان به کتبی که در این زمینه نوشته شده است مراجعه کرد (و نمی توان در این نوشته آنها را گنجاند) ، اما برای فهمیدن تفاوتهای شخصی هر فرد باید با او زندگی کرد تا در مواجهه با شرایط متفاوت رفتارهای متفاوت شخص را دید و به آنها توجه نمود ؛ به همین دلیل است که در زندگی زناشویی آنهایی که سعی در شناختن و فهمیدن تفاوتهای یکدیگر دارند ، روز به روز با گذشت زمان بر محبت و علاقه آنها نسبت به یکدیگر افزوده می گردد و بهتر همدیگر را درک می کنند ، خلاصه زندگی شادتر و موفقتری دارند .

البته در این مورد مردان باید بیشتر از زنان توجه و دقت نمایند ؛ چرا که زنان معمولا در مهارت های کلامی از مردان جلوترند و بهتر می توانند ارتباط کلامی برقرار کنند[1] و همچنین اغلب زنان ، از بی توجهی شوهر بر گفته های آنها یا عدم توجه مردان بر تفاوتهای میان زن و مرد شکایت می کنند[2].



[1] - گلبرگ زندگی ، ج3، ص 148

[2] - گلبرگ زندگی ،ج3، ص 170



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: توجه به تفاوتهای زن و مرد در ارتباط کلامی , تفاوتهای زنان و مردان , رمز گفت و گو موفق ,
تاریخ : 15 / 9 / 1394
بازدید : 923
نویسنده : رسول

ارتباط کلامی

در قرآن کریم زبان یکی از نعمت ها شمرده شده است[1] که انسان می تواند با آن با اجتماع خود ارتباط برقرار نماید ، نیاز ها و عقاید خود را بیان نماید و چه بسا آن را وسیله رسیدن به بهشت قرار دهد.

 در محیط خانواده نیز ارتباط کلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است ، به گونه ای که می توان گفت بسیاری از مشکلات به وجود آمده در خانواده ها چه در میان زن و شوهر و چه میان فرزندان با والدین یا با یکدیگر از سخن و زبان سرچشمه می گیرد.

نتیجه تصویری برای ارتباط کلامی میان زن و شوهر 

ارتباط کلامی میان زن و شوهر

زن و شوهر پایه و اولین اعضای یک خانواده هستند و ارتباط کلامی صحیح بین ایندو عضو اصلی ، موجب دوام و قوام این نهاد مقدس و تربیت غیر مستقیم نسل آینده می گردد ، چرا که ارتباط کلامی زمینه ساز ارتباط عاطفی که لازمه زندگی مشترک است می باشد.

 

ارتباط کلامی همانقدر که برای تحکیم روابط ضروری و مفید است در صورت ندانستن اصول آن می تواند ویرانگر و مخرب باشد ، بنابراین آگاهی از اصول آن و به کار گیری آنها بسیار ضروری و مهم است .

اصول مهمی که می توان در ارتباط کلامی میان زن و شوهر به آن اشاره نمود عبارتند از :

 

1-    توجه به تفاوت های روحی زن و مرد

2-    انتخاب مکان مناسب برای انواع گفت و گو

3-    انتخاب زمان مناسب برای گفت و گو

4-    انتخاب واژه های مناسب برای گفت و گو

5-    درک شرایط طرف مقابل

6-     رعایت اصول اخلاقی

7-    خوب گوش دادن به سخن طرف مقابل

 



[1] - سوره بلد ، آیه9



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: ارتباط کلامی , ارتباط کلامی میان زن و شوهر , اصول ارتباط کلامی , سخن گفتن , نحوه سخن گفتن , زبان ,
تاریخ : 14 / 9 / 1394
بازدید : 775
نویسنده : رسول

نقش خانواده در اجتماع

نهاد خانواده به عنوان کوچکترین و اولین نهاد اجتماعی شمرده می شود که اهمیت زیادی در تربیت افراد جامعه و پیشرفت جوامع بشری دارد .

اگر نهاد خانواده در جامعه ای تقویت شود و بتواند افراد جامعه را به درستی تربیت کند می توان گفت که آن جامعه پیشرفت خوبی خواهد نمود ، بر عکس اگر سست باشد یا به درستی از عهده تربیت فرزندان که در آینده ، اندیشمندان و سیاستمداران و ... جامعه را تشکیل می دهند برنیاید بدون شک آن جامعه با شکست عظیمی روبرو خواهد شد و هزینه های هنگفتی به جای صرف برای تقویت فرهنگ ، عمران و تولید علم صرف باز سازی آسیبهای اجتماعی ، درست کردن زندان و ... خواهد شد .

در فرهنگ اسلامی و همچنین ایرانی خانواده از نقش پر رنگتری نسبت به برخی جوامع دیگر برخوردار است اما متأسفانه در چند دهه گذشته مخصوصا سالهای اخیر این نهاد مقدس از سوی دشمنان مورد حمله و تاخت و تاز قرار گرفته است و از راه های مختلفی مانند ماهواره ، کتابها ، اینترنت و ... برای این هجوم شوم استفاده می کنند ؛ و در نهاد خانواده اولین نقش که مورد حمله قرار می گیرد نقش مادری یا نقش زن می باشد : چندی پیش مدیر عامل شبکه فارسی زبان فارسی وان ( farsi1 ) مهمان برنامه صدای آمریکا ( VOA ) بود. وقتی مجری برنامه از او پرسید: برنامه آینده شما چیست؟ او گفت تا سال ۲۰۲۰ کاری می کنیم که مردهای ایرانی خودشان زن هایشان را برای نمایش دادن از خانه بیرون بفرستند.

مجری برنامه گفت: مگر می شود مردهای ایرانی با آن همه غیرت این کار را بکنند؟

در جواب این سوال مهمان برنامه گفت : وقتی در آب صد درجه یک قورباغه را بیندازی یک دفعه بیرون می پرد، چون خیلی داغ است، اما وقتی یک قورباغه را در آب خنک بیندازی، برایش خیلی خوب است و وقتی آرام آرام آب جوش بیاید، قورباغه با اینکه گرمش است و می خواهد بیرون بپرد اما دیگه توانی برای بیرون پریدن ندارد. ما کاری می کنیم که زن های ایرانی آرام آرام تا جایی پیش بروند که دیگر خودشان بدانند که راهی برای برگشت ندارند[1].

به صورتی که امروزه شاهد افزایش روز افزون طلاق و خانه های مجردی یا زندگی های فردی هستیم .

حال برای مقابله با این حمله وحشتناک بهتر است که اهمیت خانواده در فرهنگ اسلام و ایران مورد بررسی قرار گیرد و همچنین برای جلوگیری از آسیبها باید نوع روابطی که باید در میان افراد خانواده برقرار باشد بررسی شده و به جامعه عرضه گردد.

به همین دلیل تصمیم گرفتیم در چند نوشته آینده ، سبک زندگی اسلامی در خانواده ، اعم از نوع روابط و آداب برخورد افراد با یکدیگر را مورد بررسی قرار دهیم.

انشا الله که مورد استفاده عزیزان قرار گیرد.



[1] - به نقل از سایت تحلیلی خبری : http://www.ourpresident.ir



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: خانواده , مادر , زن , تربیت , فارسی وان , تهاجم فرهنگی , سبک زندگی اسلامی , رابرت مرداک , ,
تاریخ : 13 / 9 / 1394
بازدید : 537
نویسنده : رسول

                                             برای ظهور مولا صلوات...


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , ,
:: برچسب‌ها: غروب جمعه , ,
تاریخ : 13 / 9 / 1394
بازدید : 1934
نویسنده : رسول

سبک زندگی انسان ارتباط مستقیمی با آرامش فرد دارد، فردی را تصور کنید که مطابق سبک زندگی اسلامی وقتی از خواب بیدار می شود ، مشغول نماز شب و بعد از آن نماز صبح می گردد و علاوه بر تخلیه ی امواج مضر از بدنش ، خود را در پناه بزرگی قرار می دهد که به بزرگی و عظمت ، قدرت و رحمت او ایمان و اعتقاد کامل دارد ؛ چنین فردی در مواجهه با مردم عدالت و انصاف را رعایت می کند و سعی می کند متعرض حقوق دیگران نگردد، وقتی مشکلی برایش پیش می آید می داند که حکمتی دارد و این باعث آرامش او می گردد.

اما در فرهنگ غربی فرد با صدای موسقی آرام (که باعث افسردگی میگردد) یا تند (که باعث اضطراب ، استرس و تخریب مغز می گردد) از خواب بیدار می شود و با ذهنی مشوش و مملواز ابهام از آینده ، به دنبال گذارن زندگی می رود و در مواجهه با مشکلات چون قدرت خود را محدود می داند به تلاطم و اندوه می افتد .

علاوه بر اینها موارد بسیاری است که به ما گوشزد می کند برای دستیابی به آرامش باید سبک زندگی خود را اسلامی کنیم .

در فرهنگ غربی به علت کوته نگری و ناقص بودن مبانی استدلالی ، برخی ها عالم قیامت را انکار می کنند بنابراین دائم در ترس و دلهره از بین رفتن هسند چرا که نفس و روح انسان ابدی طلب است و دوست ندارد نیست و نابود شود .

اما در فرهنگ اسلامی به علت برخورداری از رابطه ی مستقیم بین خالق و مخلوق مقصود حضرت محمد مصطفی (صل الله) و بعد از آن بین مخلوقات با راهنمای خدشه ناپذیر (یعنی قرآن) و مفسران حقیقی آن (یعنی ائمه) ، انسان را نابود شونده و از بین رونده نمی داند بلکه مطابق میل ابدی طلبی انسلان چندین مرتبه می فرماید خالدین فیها ، دائم خواهد بود و زوالی در کار نیست .

غرض از این همه سخن اینکه در فرهنگ غربی چون تنها ظاهر اجسام دیده می شود تنها بر ظاهر آنها برنامه ریخته می شود و از باطن و ذات غفلت می شود در حالی که در اسلام اینگونه نیست و این دو نگرش و جهانبینی باعث تفاوت در سبک زندگی ، آرزوها ، آرمانها ، اندیشه ها و خلاصه زندگی و فرهنگ می گردد.

در مورد آرامش نیز چنین است ، در فرهنگ غربی چیزهایی مثل موسیقی را موجب آرامش معرفی می کنند در حالی که موسیقیدانان بزرگ عاقبت دیوانه شده اند ؛ متاسفانه برخی مسلمانان هم که از غرب تاثیر گرفته اند با عقاید آنها همراهی می کنند و سعی می کنند وجه شرعی نیز برای آن بتراشند.

علاوه بر مواردی که در نوشته های قبلی نوشتم ، توصیه های فراوانی برای آرامش از سوی دین مقدس اسلام رسیده است ولی به علت طولانی بودن مطلب این موضوع را در اینجا به پایان می رسانیم و دوستانی که می خواهند بیشتر بدانند در فروم وبلاگ در خدمتیم عضو شوید تا باهم گفت و گو کنیم .

پایان


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: سبک زندگی اسلامی و غربی , آرامش در اسلام و غرب ,
تاریخ : 12 / 9 / 1394
بازدید : 607
نویسنده : رسول

8- عاقبت اندیشی

عامل دیگری که باعث آرامش روحی انسان می شود عاقبت اندیشی است ، که در دین اسلام بر آن توصیه شده است .

خداوند متعال در سوره هود خطاب به پیامبر می فرماید : «وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ في‏ هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى‏ لِلْمُؤْمِنينَ[1]»ما از هر يك از سرگذشت هاى انبيا براى تو بازگو كرديم، تا به وسيله آن، قلبت را آرامش بخشيم و اراده‏ ات قوىّ گردد. و در اين (اخبار و سرگذشت ها،) براى تو حقّ، و براى مؤمنان موعظه و تذكّر آمده است.

به نظر می رسد آرامشی که بیان می شود به خاطر چند مطلب باشد :

       1- به این خاطر که در آخر همه داستان های قرآنی حق بر باطل پیروز می شود و دانستن این باعث می شود که پیامبر (صلوات الله) از مقابله های قوم خود کمتر آزرده گردند ، چون می دانند که در نهایت پیروز خواهند شد و همچنین موعظه است برای مومنان که بدانند اگر مخالفت خدا و پیامبر نمایند عاقبت سرنگون شده و شکست می خورند .

       2- جنبه ی دیگری که می توان بیان کر این است که اگر انسان به عاقبت کاری که می خواهد انجام دهد فکر کند و خوب و بد عاقبت آن را در نظر داشته باشد ، از دو نظر آسودگی به وی می آید :

             1- از این جهت که دنبال کاری که پیش بینی می کند به نتیجه نمی رسد و انسان را به زحمت می اندازد یا اینکه حرام است نمی رود پس بنابراین کمتر در بلا می افتد و در واقع با حکمت گام بر می دارد

             2- و دیگر از این جهت که وقتی به عاقبت کار نیکی که انجام می دهد فکر می کند که موجب رضایت الهی خواهد شد ، سختیها و ناگواری ها را نادیده می گیرد و در دل آرام و مطمئن خواهد بود .

ادامه دارد ...



[1] - سوره هود آیه 120



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: آرامش , سبک زندگی اسلامی , عاقبت اندیشی , آینده نگری , عاقبت اندیشی و آرامش ,
تاریخ : 11 / 9 / 1394
بازدید : 535
نویسنده : رسول

7- اعتقاد به قیامت

یکی دیگر از عوامل آرامش آفرین ، ایمان و اعتقاد به قیامت است که می توان آن را از دو جنبه بررسی نمود :

1-    از این جنبه که شخص می داند سرای جزا و پاداشی هست و حق کسی زایل نخواهد شد.

2-    از این جنبه که انسان شخص می داند که با مرگ نابود و فنا نخواهد شد.

 خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[1]»كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان يحيى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر كدام از پيروان اديان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كرده‏اند، مأجور و رستگارند.)

همچنین در سوره مائده می فرماید : « إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى‏ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ [2]» آنها كه ايمان آورده‏اند، و يهود و صابئان و مسيحيان، هر گاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين خواهند شد.

از این دو آیه به دست می آید که معتقدان قیامت حزن و اندوهی برآنها نیست ، می توان گفت ، کسانی که دائم به فکر آخرت اند و برای آن تلاش می کنند ، طبق مفاد این آیات امیدوارند و در دل آرامند که برای آخرت ذخیره ای اندوخته اند .

علاوه بر آن ، انسان در ذات و نفس خود دارای حس بسیار قوی و پویایی به نام حس ابدی طلبی است که باعث می شود این همه انسانها دنبال آب حیات باشند و برای آن افسانه سرایی کنند.

در فرهنگ غربی به دلیل عدم توجه به آموزه های دینی و تحریف کتب معتبره در نزد آنها ، خیال می کنند که هرکس بمیرد دیگر نابود و فنا می شود بنابراین دائم در دلهره و اضطراب به سر می برند که یک وقت نمیرند و زندگیشان تمام نشود .

اما در فرهنگ اسلامی بنابر فرموده خداوند متعال در قرآن کریم مرگ تنها انتقال دهنده انسان از عالمی به عالم دیگر است و نیستی و نابودی در کار نیست ، بنابراین انسانهای باایمان که به قیامت و عالم بعد از مرگ اعتماد و اطمینان کامل دارند با وجود ترس از سختیهای مرگ و دنیای بعد از آن همیشه در دل آرامشی دارند و مطمئن هستند که اگر ظلمی بر آنها بشود یا اگر احسانی از سوی آنها صادر شود بدون اجر و پاداش نخواهد ماند ؛بنابراین دائما از آرامش روحی و روانی و به طبع آن سلامت روحی و روانی خوبی برخوردارند.

برخلاف تصور برخی ها که می گویند وقتی از مرگ حرف می زنیم دلمان می گیرد و آرامشمان را از دست می دهیم ، اولیای الهی با غلبه بر شیطان رانده شده از یاد مرگ آرامش و سکون می گیرند .



[1]  - سوره بقره ، آیه 62
[2] - سوره مائده ، آیه 69


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: سرای آخرت و آرامش , رابطه اعتقاد به قیامت و آرامش , آرامش روحی و روانی , ابدی طلبی انسان , فرهنگ غرب و اسلام , ,
تاریخ : 10 / 9 / 1394
بازدید : 466
نویسنده : رسول
تعریف فرهنگ از دیدگاه حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای
خلقیات اجتماعی، رفتارهای اجتماعی را به وجود می آورند. بنابراین، درست است که مقوله فرهنگ در موارد زیادی شامل رفتارها هم می شود، اما اساس و ریشه فرهنگ، عبارت است از عقیده، برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی.

بنده چند نمونه از خلقیات اجتماعی و ملی را که برای یک ملت تعیین کننده است، در این جا عرض می کنم. مثلاً عزم و اراده، غرور ملی، احساس توانایی، احساس قدرت بر اقدام و عمل و سازندگی، انضباط، نشاط، همکاری و مشارکت. اگر فرض کنیم ملتی همراه با ایمان و عقیده ای که دارد، این اخلاقیات را هم دارا باشد، خواهیم دید که چقدر در رسیدن به اهداف و آرمان هایش، به او کمک خواهد کرد. بنابراین، به نظر ما، مقوله فرهنگ از نظر تأثیرش در آینده یک ملت و یک کشور، با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست؛ اهمیت مقوله فرهنگ از این جاست.2

من فرهنگ کشور را در سه عرصه مهم و عام مشاهده می کنم:

اول در عرصه تصمیم های کلان کشور است؛ یعنی فرهنگ به عنوان جهت دهنده به تصمیم های کلان کشور، حتّی تصمیم های اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و یا در تولید، نقش دارد. وقتی ما می خواهیم ساختمان بسازیم و شهرسازی کنیم، در واقع، با این کار، داریم فرهنگی را ترویج یا تولید می کنیم یا اشاعه می دهیم. وقتی تولید اقتصادی هم می کنیم، در واقع، داریم از این طریق، فرهنگی را تولید می کنیم؛ اشاعه می دهیم یا اجرا می کنیم. اگر در سیاست خارجی، مذاکره ای می کنیم و تصمیمی می گیریم، عیناً همین معنا وجود دارد.

بنابراین، فرهنگ، مثل روحی است که در کالبد همه فعالیت های گوناگون کلان کشوری، حضور و جریان دارد. فرهنگی که باید در تولید، خدمات، ساختمان سازی، کشاورزی، صنعت، سیاست خارجی و تصمیمات امنیتی، رعایت شود و حدود را معین و جهت را مشخص کند، چیست؟ این باید در این جا معین شود. بنابراین، فرهنگ، جهت دهنده به تصمیم های کلان کشور است؛ این در واقع، اهمیت و بناگذاشتنِ یک مبنای فرهنگی را در این جا به ما نشان می دهد.

دوم به عنوان شکل دهنده به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. حرکت جامعه، بر اساس فرهنگ آن جامعه است. اندیشیدن و تصمیم گیری جامعه، بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آن حاکم است. دولت و دستگاه حکومت، نمی تواند از این واقعیتِ مهم، خود را کنار نگه دارد. وقتی مردم در خانواده، ازدواج، کسب، لباس پوشیدن، حرف زدن و تعامل اجتماعی شان، در واقع دارند با یک فرهنگ حرکت می کنند - بنده پیش از انقلاب در سخنرانی هایم مثال می زدم و می گفتم فرهنگ مثل توری است که ماهی ها بدون این که خودشان بدانند، در داخل این تور، دارند حرکت می کنند و به سمتی هدایت می شوند - دولت و مجموعه حکومت، نمی تواند خود را از این موضوع برکنار بدارد و بگوید بالاخره فرهنگی وجود دارد و مردم به چیزی فکر می کنند؛ نه، ما مسئولیت داریم این فرهنگ را بشناسیم؛ اگر ناصواب است، آن را تصحیح کنیم؛ اگر ضعیف است، آن را تقویت کنیم؛ اگر در آن نفوذی هست، دست نفوذی را قطع کنیم. بنابراین، فرهنگ به عنوان شکل دهنده به ذهن و رفتار عمومی جامعه هم یکی از میدان های اساسی است.

چیزهایی که در فرهنگ عمومی ما ضعیف است، یا جایش کم است، یا به قول آقایان، احتیاج به دُز بالاتری دارد، کدام است؟

یکی از آنها انضباط است. جامعه ما، به انضباط، نهایت نیاز را دارد.

دیگری اعتماد به نفس ملی و اعتزاز ملی است؛ یعنی احساس عزت کردن از این که من اهل ایرانم. به قول سهراب سپهری، «اهل کاشانم، روزگارم بد نیست»؛ این، افتخار است. یا در جای دیگر می گوید: «من مسلمانم». اعتزاز به ایرانی بودن؛ ما به این نیاز داریم. البته این با ملی گرایی ناقص - همان ناسیونالیسم منفی مطرودی که ما همیشه آن را رد می کردیم - نباید اشتباه شود. این، ناسیونالیسم مثبت است. این، ملی گرایی، به معنای خوب قضیه است. ما به این احتیاج داریم.

مورد بعدی، قانون پذیری است؛ به هم تنه نزدن؛ از هم جلو نیفتادن؛ حق همدیگر را برنداشتن؛ توی جیب همدیگر دست نکردن. اینها قانون است و ما در جامعه، اینها را لازم داریم.

موضوع دیگر، غیرت ملی است. اگر ببینیم کسی دارد به نحوی از انحا، به مرزهای فرهنگی یا دینی یا جغرافیایی یا ملی ما تعرض می کند یا فکر تعرض دارد، باید خون ما به جوش بیاید و غیرت ما تحریک شود.

مقوله بعدی، تدین و دین باوری است؛ دین باوری، با همان معنای عام خودش. من به دانشجویان هم این نکته را گفتم که هر کس شب بیست و یکم، قرآن سرش گرفت و «بک یا الله» گفت، از نظر من، او همان دانشجویی است که من می گویم متدین و خدایی و مسلمان و حزب اللهی است؛ کاری ندارم از کدام حزب و جناح و تشکیلات است. ما باید همه را به این طرف بکشانیم که شب بیست و یکم ماه رمضان، احساس کنند دلشان به سمت مسجد و قرآن می کشد. این حالت، برای کشور ما، خیلی لازم است.

موارد دیگر، فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگی، فرهنگ خانواده، فرهنگ اداره و فرهنگ لباس است. بنده با مُد، خیلی موافقم و جزء آدم هایی هستم که به مُد گرایش دارم؛ اما مُدی که از داخل جوشیده باشد؛ چون مُد، یعنی ابتکار و نوآوری؛ نه چیزی که از بیرون بیاید. مُد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما، همه اش دارد از بیرون می آید.

الگوی مصرف وسائل زندگی، مهم است؛ فرش و پرده و چراغمان چه طوری باشد؟ اینها را نمی شود ندیده گرفت. اگر کسی توی بحر این کارها برود، می بیند چقدر سرمایه و فکر و همت و هنر، صرف اینها می شود که گاهی بسیاری از آنها بیهوده است. بالاخره جایی باید موضع خود را درباره اینها معین کند؛ حتّی اگر بگوید من الان وقت ندارم و اولویتم تعیین لباس ملی نیست؛ خیلی خوب، معلوم بشود که ما تا پنج سال یا ده سال، این اولویت را نداریم و می خواهیم آن را کنار بگذاریم؛ اما بالاخره این انبار مجموعه فرهنگی، [باید] صاحبی داشته باشد. این هم فرهنگ در عرصه دوم است.

عرصه سوم فرهنگ، سیاست های کلان آموزشی و علمی دستگاه های موظف دولت است؛ یعنی آموزش و پرورش، آموزش عالی و بهداشت و درمان. دستگاه های موظف دولت، بالاخره باید سیاست های کلان آموزشی و علمی شان را از مرکزی بگیرند. درست است که آموزش و پرورش خودش یک مجمع مشورتی دارد، ولی او کار دیگری می کند و نزدیک به اجراست و اما این، دورتر از اجراست؛ کلان تر و وسیع تر نگاه می کند.3

 

1. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار عالمان و روحانیون تبریز، 5/5/1372.

2. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/9/1379.

3. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 26/9/1381.

 برگرفته از وبلاگ :http://iran313.blogfa.com



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ , فرهنگ از دیدگاه رهبری , تعریف فرهنگ از دیدگاه رهبری , فرهنگ زندگی ,
تاریخ : 10 / 9 / 1394
بازدید : 648
نویسنده : رسول

6- ازدواج

خداوند متعال در جاهای مختلفی ازدواج را مایه ی آرامش انسانها معرفی می کند برخلاف فرهنگ غربی که ازدواج را سبب تشویش ، نگرانی ، اضطراب و مسئولیت معرفی می کند .

در سوره : «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها ...[1]» او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد.

یا در آیه 21 سوره روم می فرماید : « وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ »و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند!

به صراحت از این آیات و آیات دیگر به دست می آید که ازدواج مایه ی آرامش و سکون زن و شوهر می گردد ، البته اگر با شرایطی که دین اسلام تعیین کرده است ازدواج صورت گیرد نه با طرز تفکر و آداب جاهلی یا غربی .

دین اسلام برای قبل و بعد از ازدواج هم برای مردان و هم برای زنان توصیه هایی فرموده است که اگر در هنگام ازدواج و همچنین قبل و بعد از آن آنها را بدانیم و عمل کنیم اکثر مشکلاتی که بعد از ازدواج برای زنان و مردان پیش می آید هرگز رخ نمی دهد .

به عنوان نمونه دین اسلام به دختران و پسران توصیه می کند که در هنگام انتخاب همسر به این ملاکها توجه کنند که برخی مشترک و برخی دیگر مخصوص یک طرف است :

1-    متدین و مومن باشد[2].

2-    با حیا و با عفت باشد [3].

3-    متواضع ، قانع و کم توقع باشد[4].

4-    هم کفو باشد [5].

5-    خوش خلق باشد[6].

6-     و...

البته بحث توصیه های دین در مورد نحوه ازدواج بسیار مفصل و دقیق است که در این نوشته نمی گنجد و انشاالله در نوشته ای دیگر به آن خواهیم پرداخت.

ادامه دارد...

[1] - سوره اعراف ، آیه189

[2] - سوره بقره ، آیه 221

[3] - سوره مائده ، آیه 5

[4] - سوره تحریم ،آیه 5

[5] - سوره نور ، آیه 26

[6] - سوره تحریم ، آیه 5



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: ازدواج و آرامش , ازدواج مایه ی آرامش , ازدواج از دیدگاه غرب , ازدواج از دیدگاه اسلام , ازدواج در قرآن ,
تاریخ : 9 / 9 / 1394
بازدید : 528
نویسنده : رسول

5- توکل کلید گنج آرامش

عامل دیگر که موجب سکون و آرامش قلب می شود توکل بر خداوند متعال است .

توکل در موارد مختلف معانی متفاوتی می دهد ، در مورد خداوند متعال یعنی سپردن کارها به خداوند و اعتقاد به لطف خداوند متعال است[1] .وقتی انسان به عظمت و لطف خدای خود ایمان داشته باشد و کارهای خود را به او واگذار نماید حتماً در قلب از به نتیجه رسیدن کارها و حصول مطلوب مطمئن خواهد بود و این اطمینان باعث آرامش خاطر او خواهد شد .

خداوند متعال در قرآن می فرماید : وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي‏ وَ تَذْكيري بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ [2]» سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام كه به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذكّرات من نسبت به آيات الهى، بر شما سنگين (و غير قابل تحمّل) است، (هر كار از دستتان ساخته است بكنيد.) من بر خدا توكّل كرده‏ ام! فكر خود، و قدرت معبودهايتان را جمع كنيد سپس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند (تمام جوانب كارتان را بنگريد) سپس به حيات من پايان دهيد، و (لحظه ‏اى) مهلتم ندهيد! (امّا توانايى نداريد!)

می بینیم که حضرت نوح با توکل بر خدا چگونه با جرأت ، آرامش و اطمینان در مقابل دشمنان خود می ایستد و این خصلت مردان خداوند است که به بازوی و سلاح خود نمی نازند چرا که همه محدودند و ممکن است انسان هر چقدر هم که قوی باشد یکی پیدا شود که قوی تر از او باشد ، بلکه خود را در دامن خداوند متعال می اندازند و خود را بر او می سپارند و با توکل کار را جلو می برند.

خداوند متعال در چندین جای قرآن به توکل و سپردن نتیجه کارها به خدا دستور داده است ؛ در سوره آل عمران به پیامبر (صلوات الله علیه و آله)می فرماید : « فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ[3]» هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد.

اما معنای توکل برخلاف تفکر برخی ها ، این نیست که هیچ کاری نکنیم و بگوییم خدا انجام دهد بلکه به این معناست که کار را انجام دهیم و نتیجه آن را به خداوند متعال واگذار[4] نماییم همانطور که از تعریف بالا نیز روشن می شود.

ادامه دارد...



[1] - معنا شناسي واژگان قرآن، صالح عظيمه، ترجمه سيد حسن سيدي، ذیل ماده وکل

[2] - سوره یونس، آیه71

[3] - سوره آل عمران ، آیه 159

[4] - طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، میزا احمد آشتیانی ، ج1، ص394



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: توکل کلید آرامش , گنج آرامش , آرامش روانی , آرامش روحی , درگروه توکل , توکل , سبک زندگی اسلامی , زور بازو ,
تاریخ : 8 / 9 / 1394
بازدید : 483
نویسنده : رسول

4 - دعا

در مورد قبلی توضیح دادیم که ذکر معنای عامی دارد و شامل انجام اوامر و ترک نواهی می شود ، اما چون دعا موضوعی است که تنها به دین اسلام منحصر نیست و همه بشر به نوعی در مقابل خدای خود دعا می کنند تصمیم گرفتم این مورد را به صورت جداگانه ای توضیح دهم انشاالله.

خداوند متعال در سوره نوح می فرماید : «وَ نُوحاً إِذْ نادى‏ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظيمِ [1]» و نوح را (به ياد آور) هنگامى كه پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب كرديم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم.

الکرب به معنای اندوه بزرگ می باشد[2] که خداوند متعال آن را از حضرت نوح (علیه السلام) و خانواده ایشان به سبب دعایی که کردند دور کرد.

خداوند متعال در صوره صافات[3] نیز بر نجات حضرت نوح (علیه السلام) و اهلش به سبب دعایی که کردند اشاره فرموده است .

دعا باعث می شود نزدیکی رابطه مخلوق با خالق می گردد و نزدیکی باعث می شود که انسان خود را در دامان خداوند متعال حس کند و خدا را حامی خود بداند بنابراین قلبش سکون و ارامش می یابد.

البته دعا کردن آدابی دارد که در قرآن ذکر شده :

1-    دعا همراه ايمان و عمل صالح باشد. «يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ[4]»

2-    با اخلاص باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ[5]»

3-    با تضرّع و مخفيانه باشد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً[6]»

4-    با بيم و اميد باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً[7]»

5-    در ساعاتى خاص باشد. «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ [8]»

6-     دعا كننده از اسماى الهى بهره بگيرد. «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها[9]» [10]

اینها خلاصه ای از آداب دعا بود که باید در هنگام دعا آنها را رعایت کنیم تا دعایمان به استجابت برسد انشاالله .

ادامه دارد...



[1] - سوره نوح ، آیه 76

[2] - لسان العرب ، ج1 ، ص 711

[3] - سوره صافات ،آیه 75و76

[4] - سوره شوری ،آیه 26

[5] - سوره غافر ، آیه 14

[6] - سوره اعراف ،آیه 55

[7] - سوره اعراف ، آیه 56

[8] - سوره انعام ، آیه 52

[9] - سوره اعراف ، آیه 180

[10] - تفسیر نور، ج10 ، ص280



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: دعا و آرامش , دعا و اطمینان , سبک زندگی اسلامی , آرامش بخش , آرام بخش ,
تاریخ : 7 / 9 / 1394
بازدید : 735
نویسنده : رسول

3- ذکر الهی ، آرام قلبها

عامل دیگر آرامش روحی و روانی بنابر فرموده قرآن ذکر می باشد .

خداوند متعال در سوره رعد آیه 28 می فرماید : «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [1]»آنها كسانى هستند كه ايمان آورده‏اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد!

البته ذکر تنها گفتن سبحان الله و اذکار دیگر نیست ، مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می نویسد :« ظاهر اين است كه مقصود از ذكر، اعم از ذكر لفظى است و بلكه مقصود از آن مطلق انتقال ذهن و خطور قلب است، چه اينكه به مشاهده آيتى و برخوردن به حجتى باشد، و يا به شنيدن كلمه‏اى صورت گيرد[2]».

حسین بزاز از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که امام فرمودند : «أَلَا أُحَدِّثُكَ بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ بَلَى قَالَ إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ مُؤَاسَاتُكَ لِأَخِيكَ وَ ذِكْرُ اللَّهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ أَمَا إِنِّي لَا أَقُولُ- سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ اللَّهُ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ إِنْ كَانَ هَذَا مِنْ ذَاكَ وَ لَكِنْ ذِكْرُ اللَّهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ إِذَا هَجَمْتَ عَلَى طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ[3]» آيا ميخواهى تو را از مهمترين وظيفه‏اى كه خدا بر خلق خود واجب كرده خبر دهم؟ عرضه داشتم: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اينكه با مردم آن طور رفتار كنى كه دوست ميدارى با تو رفتار كنند و دوم مواسات با برادران دينى و ياد خدا در هر موقف، البته منظورم از ذكر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر نيست، هر چند كه اين نيز از مصاديق آنست، ولى منظورم اين است كه در هر جا كه پاى اطاعت خدا به ميان مى‏آيد، بياد خدا باشى و اطاعتش كنى، و هر جا معصيت خدا پيش آيد، بياد او باشى و آن را ترك كنى .

با این توضیحات می توان گفت که ذکر معنای وسیعی دارد که هم شامل انجام اوامر الهی مانند نماز ،روزه و غیره و هم شامل ترک نواهی الهی مانند نگاه به نامحرم و دیگر نواهی می شود.

انجام واجبات و ترک محرمات را می توان از دو جهت آرامش آفرین دانست :

1-    از این جهت که به فرمان الهی عمل کرده است و منتظر پاداش است یا نواهی الهی را ترک کرده و دیگر نگران از عذاب نیست ، بنابراین نوعی آسودگی خاطر برای مؤمن وجود دارد که با ضمیمه اعمال خود بر لطف خدا ، دلش آرام می شود .

2-    از این جهت که چون نواهی الهی را ترک کرده بنابراین از عوارض آن نیز که دل را آشفته می کند ، مانند نگاه به نامحرم که باعث آشفتگی خاطر و حتی جنون در امان است ؛ یا چون اوامر الهی را انجام داده است آثار نیک آنها بر او جاری می شود ، مانند خواندن نماز که دانشمندان امروزه به این نتیجه رسیده اند که موجب خروج امواج مضر از ذهن و بدن شده و باعث آرامش روحی و فکر فرد می گردد.(انشاالله در نوشته ای جداگانه این مسئله را بیشتر توضیح خواهم داد)

علامه طباطبایی در ادامه شبهه ای که ممکن است پیش آید را دفع می کند و می فرماید :« اين با آيه سوره انفال كه مى‏فرمايد:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ [4]» منافات ندارد، زيرا ترسى كه در اين آيه آمده ترسى نيست كه با اطمينان منافات داشته باشد، بلكه حالتى است قلبى كه طبعا قبل از آمدن اطمينان عارض قلب مى‏شود، هم چنان كه آيه 23 سوره زمر هم اين معنا را افاده مى‏كند»

البته در قرآن اذکار مخصوصی نیز برای آرامش روح و روان انسان امده است که ذکر آنها باعث طولانی شدن مطلب می گردد .



[1] - سوره رعد ، آیه 28

[2] - ترجمه تفسیر المیزان، ج11، ص486

[3] - معانی الاخبار ، ص 193

[4] - سوره انفال ،آیه 2

 



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: آرامش , آرامش قلب , ذکر و آرامش , ذکر موجب آرامش , آرامش در گرو ذکر , ذکر الهی و آرامش , سبک زندگی اسلامی , قلب , دل , ,
تاریخ : 6 / 9 / 1394
بازدید : 473
نویسنده : رسول

2- ایمان و تقوا

دومین عاملی که می توان با استفاده از آیات الهی برای آرامش روحی و فکری از آن نام برد ایمان و تقوای الهی است .

خداوند متعال در سوره یونس می فرمایند : «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ * الَّذينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ [1]» خداوند متعال در این آیات می فرماید که مومنان در دنیا و آخرت مسرور و شاد هستند و هیچگونه ترس و اندوهی برای آنها نیست .

علامه طباطبایی (رحمه الله)در توضیح و توجیح این مطلب می فرماید : خوف و اندوه به خاطر از دست دادن نفع و يا برخورد با ضرر دست مى‏دهد، و تحقق اين خوف و اندوه وقتى قابل تصور است كه آدمى براى خود ملك و يا حقى نسبت به آن چيزى كه از آن خوف و اندوه دارد قائل باشد، مثلا خود را مالك فرزند و يا جاه، و يا آنها و غير آنها را متعلق حق خود بداند، و اما چيزى را كه مى‏داند به هيچ وجه بين او و آن چيز علقه و رابطه‏اى نيست، هيچ وقت در باره آن نه ترسى پيدا مى‏كند و نه اندوهى. و بر اين حساب اگر كسى را فرض كنيم كه معتقد است به اينكه تمامى عالم و تك تك موجودات آن و حتى وجود خودش ملك مطلق خداى سبحان است و احدى در اين ملكيت شريك او نيست قهرا خود را نيز مالك هيچ چيز نمى‏داند، و هيچ چيزى را متعلق حق خود به حساب نمى‏آورد تا در باره آن دچار خوف و يا اندوه گردد[2].

نزول اطمینان بر قلب مومن در سختیها

در جنگ حنین شمار افراد سپاه اسلام از کفار بیشتر بوده که این امر موجب غرور برخی مسلمانان شد و وقتى دو گروه در مقابل هم قرار گرفتند. مردى از مسلمانان كه از بسيارى مسلمين و قلّت كفّار خوشحال شده بود گفت: هرگز امروز مغلوب نخواهيم شد [3].

اما در آن جنگ مغلوب شده و برخی فرار کردند ولی دوباره با ندای سپاهیان اسلام بازگشتند ؛ پس از آن این آیه نازل شد که می فرماید : ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرينَ (سوره توبه ،آیه 26) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می نویسد : كلمه" سكينت" همانطور كه گفته شد حالت قلبيى است كه موجب سكون نفس و ثبات قلب مى‏شود، و بطورى كه از تفسير آيات برمى‏آيد ملازم با ازدياد ايمان بر ايمان است، و نيز ملازم با كلمه تقوى است، كه قلب آدمى را به پرهيز از محرمات الهى وادار مى‏سازد [4].

در تفسیر احسن الحدیث می خوانیم که : اين سكينه و اطمينان خاطر، يك موهبت بخصوصى از جانب خداست كه كه در مواقع بسيار حساسى از جانب خدا نازل شده و موجب نجات گرديده است نظير جريان غار ثور[5] که در آیه 44 سوره توبه آمده است .

در آیات دیگری نیز بر نزول سکون و اطمینان بر قلب مومنین اشاره شده است مانند آیه 4 سوره فتح که می فرماید : «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ[6]» او كسى است كه آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل كرد .

در آیه 26 همین سوره بار دیگر می فرماید : «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ»[7](به خاطر بياوريد) هنگامى را كه كافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهليّت داشتند و (در مقابل،) خداوند آرامش و سكينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود .

و آیات بسیار دیگری که به خاطر طولانی شدن نوشته از آوردن آنها صرف نظر می کنیم .

 



[1] - سوره یونس ، آیات 62،63و64

[2] - ترجمه تفسیر المیزان ،ج10 ، ص132

[3] - ترجمه تفسیر جوامع الجامع ،ج2، ص528

[4] - تفسیر المیزان ،ج9 ، ص301

[5] - تفسیر احسن الحدیث، ج 4، ص 213

[6] - سوره فتح ، آیه 4

[7] - سوره فتح ،آیه 26



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: آرامش روحی , آرامش روانی , روح , نفس , ایمان و آرامش , تقوا و آرامش , تاثیر ایمان در آرامش , تاثیر تقوا در ارامش ,
تاریخ : 5 / 9 / 1394
بازدید : 1620
نویسنده : رسول

1- آرامش روانی در گرو خدا پرستی (از دیدگاه قرآن)

بشر از اولین روز آفرینشش به دنبال قدرت مافوق خود بوده است که خود را در دامن او بیاندازد و بتواند خود را از آسیبها رهایی بخشند ؛ درواقع یکی از دلایلی که انسان دائم به دنبال خدا و آلهه می باشد تلاش برای رسیدن به آرامش است ؛ چراکه انسان اگر خود را وصل به قدرتی مافوق خود ببیند در حوادث و ناگواریها ، خود را در پناه او می بیند و متوسل به او می شود و این باعث احساس امنیت و در نتیجه ارامش و اطمینان خاطر می شود .

اما رسیدن به خدای حقیقی و شناخت صحیح آن کار هر کسی نیست به همین خاطر عده ای گمراه شده و ماه ، ستارگان ، بتها و ... را خدای خود پنداشتند و چیزهایی را پرستش کردند که نه سودى به آنان مى‏رسانند و نه زيانی[1] ، اما عده ای با پیروی از فرستادگان خداوند متعال ، گرد شمع وجودی رسولان آرامش جمع شدند و خود را به دامن خدا انداختند و به آرامش رسیدند آرامشی که در رفتار آنها نیز مشهود است [2]؛ آخرین این رسولان حضرت محمد (صل الله و آله و سلم) می باشد که آخرین پیامبر الهی[3] و حامل کاملترین دین[4] می باشد ، بنابراین هر کس بعد از ظهور حضرت به دایره اسلام درآید و مسلمان شود و نفاق را از دل برکند ؛ در تلاطم امواج کوچک و بزرگ خود را وصل به خداوند دانسته و به آرامش می رسد.

خداوند متعال در قرآن کریم در مورد احوال جنگجویان جنگ احد می فرماید : ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى‏ طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّة [5] سپس بدنبال اين غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. اين آرامش، بصورت خواب سبكى بود كه (در شب بعد از حادثه احد،) گروهى از شما را فرا گرفت اما گروه ديگرى در فكر جان خويش بودند (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهاى نادرستى- همچون گمانهاى دوران جاهليت- درباره خدا داشتند.

 شب بعد از جنگ احد، شب دردناك و پر اضطرابى بود، مسلمانان پيش بينى مى‏كردند كه سربازان فاتح قريش بار ديگر به مدينه باز گردند. در اين ميان مجاهدان راستين و توبه كنندگانى كه از فرار احد پشيمان شده بودند، به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعده‏هاى پيغمبر دلگرم بودند آيه مورد بحث ماجراى آن شب را تشريح مى‏كند [6].

که گروهی به آرامش رسیدند اما گروهی که به خدا ظن و گمان غیر حق داشتند مانند دوران جاهلیت  ، از ترس جانشان نتوانستند بخوابند و در اضطراب و تشویش باقی ماندند.

در تبین ظنی که مانند ظن جاهلیت است ، در کتب تفسیر چند مطلب عنوان شده است اما می توان گفت که به طور خلاصه آنها مانند کفار و مشرکین دوران جاهلیت فکر وگمان می کردند وعده الهی بر نصرت پیامبر (صل الله علیه و آله) دروغ است [7].

و همچنین در سوره فصلت می فرماید : إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ  [8]به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند كه: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است!».

این آیه بیان می کند که فرشتگان در هنگام مرگ بر بالین کسانی که خداوند متعال را می پرستیدند و و در این راه استقامت می کردند حاضر می شوند و به آنها ارامش خاطر و بشارت بهشت  می دهند[9].

بنابراین اولین قدم اسلام آوردن و خداوند متعال را به یگانگی قبول کردن و قدم دوم پایبندی به این عقیده و استقامت است .

برخی از روانشناسان غربی نیز تأکید می کنند که ایمان به خدا یکی از نیازهای اساسی انسان بزرگسال است [10].

نتیجه گیری :

یکی از عواملی مهمی که در آرامش فکری و روحی انسان تأثیر فراوان دارد اعتقاد به خداوند متعال به عنوان قدرت مطلق عالم هستی می باشد .



[1] - سوره فرقان ، آیه 5

[2] - سوره فرقان ، آیه 63

[3] - سوره احزاب ، آیه 40

[4] - سوره مائده ، آیه 3

[5] - سوره آل عمران ، آیه 154

[6] - برگزیده تفسیر نمونه ، ج1 ، ص 340 .

[7] - ترجمه تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ج4 ، ص303

[8] - سوره فصلت ، آیه 30

[9] - ترجمه تفسیر المیزان ، ج17 ، ص 591

[10] - مراجعه شود به سایت http://www.migna.ir ، عنوان : مرور دیدگاه چند روانشناس در مورد دین .



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: آرامش , راه رسیدن به آرامش , اعتقاد به خدا و آرامش , آرامش روحی و روانی , اطمینان قلب , ,
تاریخ : 4 / 9 / 1394
بازدید : 555
نویسنده : رسول

آرامش

می توان گفت همه یا لااقل اکثر انسانها ، از زمانی که به دنیا می آیند تا زمانی که از دنیا کوچ می کنند ؛ اهداف مشترکی را دنبال می کنند و برای رسیدن به آنها ، به صورت گروهی یا فردی تلاش می کنند .

یکی از اهداف مهمی که می توان گفت اکثر مردم به دنبال آن هستند آرامش یا آسایش است ؛ البته برخی افراد آسایش و آرامش را مساوی هم می بینند و خیال می کنند که تلاش و رسیدن به آسایش همان تلاش و رسیدن به آرامش است ، اما در واقع میان این دو مفهوم تفاوتهایی وجود دارد که به نظر می رسد با آوردن تعریف هر کدام و اندکی تأمل بتوان به تفاوت آنها پی برد :

آسایش : مرحوم دهخدا  لغت نامه خود می نویسد : « اسم مصدر و مصدر دویم آسودن . راحت . استراحت . آسانی . آسودگی . دعه . وداعَت . خفض عیش . تنعم . رَوح . مقابل رنج »[1]

آرامش : در لغت نامه دهخدا می خوانیم که آرامش ، اسم مصدر است از آرمیدن به معنای سکون ، طمأنینه و سکینه [2] .

با تأملی اندک می توان گفت که آسایش یکی از اسباب ممکنه آرامش می باشد نه علت یا مترادف آرامش .

به عنوان مثال چه بسیار افرادی که دارای راحتی و رفاه هستند اما آرامش و سکینه قلبی ندارند ، مانند برخی افراد جوامع بشری که از رفاه و آسایش نسبی یا حتی بالایی برخوردارند ، متاسفانه مبتلا به برخی بیماری های روحی و روانی مانند افسردگی و غیره هستند؛و در مقابل افرادی هستند که دارای آرامش و اطمینان قلبی فوق العاده ای هستند هر چند که آسایش و رفاه ندارد ، به عنوان نمونه امام حسین (علیه السلام)که در اوج زحمت و بلا دارای آرامش و اطمینان بودند .

می توان گفت که آرامش یک حالت نفسانی است که باعث اطمینان خاطر و راحتی ذهن و قلب می گردد و در واقع یک غریضه نفسانی است که خداوند متعال آن را در درون جان انسان نهاده است و به آن ارزش و منزلتی قائل شده .

 

این نشان می دهد که آسایش علت و زمینه برای آرامش نمی باشد و اگر باشد علت ناقصه است نه تامه ؛ بنابراین سوالی که در ذهن انسان شکل می گیرد این است که چگونه می توان به آرامش رسید ؟ اصلا آرامش چیست و آیا مصداق خارجی دارد یا نه ؟

بهتر است برای پاسخ به این سؤالها به سراغ دفترچه راهنمای انسان برویم ، چراکه سازنده آن بهتر از هرکسی بر ابعاد انسان آگاهی دارد و بهتر از هر موجودی می تواند برای نیازمنیدهای او برنامه و مواد ارائه دهد .

در این صفحه ، انشاالله روزانه یک یا چند مطلب (در حد وسع) قرار خواهیم داد و از عزیزان خواننده هم تقاضا دارم با نظراتشون اشکالات متنی و مفهومی مطالب را بیان کنند تا مطالب را اصلاح کنیم و با هم اندیشی به پاسخی صحیح برسیم . انشاالله



منابع

[1]  - سایت (www.vajehyab.com) لغت نامه دهخدا ، مدخل آسایش

[2] - سایت (www.vajehyab.com) لغت نامه دهخدا ، مدخل آرامش



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , آرامش , ,
:: برچسب‌ها: آرامش , فرق آرامش و آسایش , رفاه و آرامش , کسب آرامش ,

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

باسلام خدمت شمادوستان عزیز ازاینکه به وبلاگ اومدین متشکرم

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فرهنگ برتر و آدرس rasoulshams.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

متشکرم






RSS

Powered By
loxblog.Com