فرهنگ برتر


فرهنگ بهتر زیستن


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 4 / 1 / 1395
بازدید : 915
نویسنده : رسول

از صبح صداهایی عجیبی می اومد.متعجب

صدایی شبیه اسکی رفتن و کوفتن، که به هیچ وجه نمی توانستم به هم ربطشون بدم.متعجب

و البته خنده های بلند که آسایش هر جنبدنه ای را بهم می زد.خنده

بالاخره طاقت نیاوردم، پنجره رو باز کردم و رو به طبقه بالا فریاد زدم «اکبر آقـــــــــــــا...!!! آهای اکــــــــبر».فریاد

قبل اینکه اکبر آقا جواب بده، واحد کناری سرشو از پنجره آورد بیرون....

بدون اینکه حرفی بزنه من از نگاه پر معنایشمردد همه چیز را ... خواندم.

آرام، بدون هیچگونه حرفی سرمو کشیدم داخل.خجالتی

تا عصر صداها و عذاب ها و دهن کجی های من، ادامه داشت.فریاد

انگار همین دیروز تو جلسه نمی گفت: آقــــا اینجا آپارتمانِ، خونه ویلایی نیست که، باید هوای هعمسایه ها را داشته باشیم و ....

تا اینکه،

نزدیک غروب، با جاری شدن آب به تراس خانه، پی به اسرار بردم.اخم

فرش...!!!!؟؟؟متعجب

مسئله لاینحلی که تا چند روز ذهن من را دربست گرفته بود....بی تقصیر

چطور؟؟؟متعجب

فرش 12 متری!!!متعجب

حمام 6 متری...!!!؟؟؟متعجب

http://bayanbox.ir/view/4462326685933769958/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%872.jpg

رعایت حال همسایه، احترام به شخصیت خود است

حتی شما دوست عزیز.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , رفاه , روابط , عــــــــــــــــــیــد نــــــــــــــــــــوروز , ,
:: برچسب‌ها: فرش , داستان , همسایه , خانه تکانی ,

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

باسلام خدمت شمادوستان عزیز ازاینکه به وبلاگ اومدین متشکرم

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فرهنگ برتر و آدرس rasoulshams.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

متشکرم






RSS

Powered By
loxblog.Com